۱۳۹۴ شهریور ۱۱, چهارشنبه

ایران- یادواره مجاهد قهرمان سعید نورسی


«گاه که می‌خرامی بربلندترین قله‌های فرزانگی لبریز فخر می‌شوم گاه که می‌رزمی لبریز عزم می‌شوم و گاه که می‌درخشی سرشار عشق و بناگاه، ستودنت را آغاز می‌کنم…».
یادی از ستاره اي از كهكشان اشرف مجاهدي فدا كار كه تا آخرين نفس جانش را فداي همرزمانش كرد سعيد نورسي
عكس بجاي مانده از صحنه شهادت اين مجاهد يكي از بالاترين برگهاي زرين تاريخ مبارزات ايران زمين 
نشانه اوج فداكاري و احساس مسئوليت و تعهد مجاهد خلق است
مجاهد قهرمان  سعید نورسی

مجاهدي كه هيچگاه لبخند از لبانش نيافتاد
هيچ حادثه اي هر چند تلخ و ناگوار نمي توانست لبخند شيرين او را از لبهايش محو کند اما در پس اين چهره خندان و پرنشاط، شيرمجاهدي لبريز از عزم و خشم و کينه نسبت به دشمن ضدبشري کمين کرده و پنجه بر ديوارهاي جانش مي کشيد. وقتي صحبت از درد و محنت و زندگي پرنکبتي که رژيم آخوندي بر مردم ايران تحميل کرده، مي غريد که مردم ايران آخه تا کي بايد اين همه بدبختي رو تحمل کنند؟! «اين دشمن را بايد با انقلاب خواهر مريم به سنگ کوبيد».
و آنجا که پاي همرزمان مجاهدش به ميان مي آمد، سعيد يکپارچه عشق و ايثار و فدا بود. نه فقط به خاطر مسئوليتي که به عنوان افسر بهداري مقر داشت، بلکه عشق به همرزم و اصلاً دوست داشتن با جانش آميخته بود. در جريان حملات 6 و 7مرداد و 19فروردين مثل پروانه به دور بچه هاي مجروح مي گشت و شب و روز و خواب و بيداري نمي شناخت.
او در سال 91 نوشت:
«براي آزادي بايد فداي يکتاپرستانه ابراهيم خليل الله را الگو قرار داد، زيرا سايه شوم [نابودي] ارتجاع را بايد درهم شکست و تباهي و فساد و انحطاط را با فداي بي شکاف يکتاپرستانه کنار زد و آزادي را براي خلق به زنجير کشيده به ارمغان برد و اين مسئوليت هر مجاهد و انسان آگاه و با اختيار است».
سعيد در آخرين نوشته اش در مرداد 92 نوشت
«... مجاهدين خلق، پشت ابرهاي تيره اختناق و زنجير، خورشيد آزادي را مي بينند و من که عضوي از آنها هستم به خود مي بالم، چون با آنها بوده ام و ديده ام که چگونه در هر دوره اي بر عليه شرايط سخت شوريده اند و تسليم شرايط نشده اند…
ما در عمل لحظه به لحظه به حقيقت ديديم به آنچه که در ليبرتي و اشرف مي گذشت ايمان آورديم که همه از کارزار سرنگوني و تغيير دوران در جميع جهات بود و چه آزمايشي غرور انگيز بوده و هست که عبور از آنها جزو افتخارات هر مجاهد است»....
و دشمن ضدبشري با جنايت شقاوت بار خود که بي ترديد مصداق بارز جنايت عليه بشريت است، با ريختن خون جوشان سعيد و ياران همرزمش در کلينيک اشرف، به اين حقيقت گواهي داد که آري، اين نبرد، نبرد براي سرنگوني رژيم پليد آخوندي و طلوع خورشيد آزادي بر آسمان ميهن به آخرين مرحله خود نزديک است.
متبرک باد خونهايي که بشارت بخش رهايي مردم ايران شدند!
برای مطالعه کامل زندگی نامه اینجا کلیک کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر